Thursday, March 29, 2007

 

2: 301. «دانشنامه ي ِ ايرانيكا» در پايگاهي فراتر از «بريتانيكا»: گزارش ِ "سي ان ان"






Move over Britannica, here's Encyclopedia Iranica


POSTED: 12:50 a.m. EDT, March 26, 2007


:Story Highlights


Project requires another decade •

Iranian government opposes it; U.S. backs it •
Iran scholar Ehsan Yarshater began project 32 years ago •



Each volume costs $1 million to produce •


DUBAI, United Arab Emirates (AP) -- The Christian concepts of heaven and hell originate in Iran. The Jewish holy Talmud is littered with Iranian words and ideas. And some Iranians cherish the Israeli city of Haifa as a sacred place.
These are among the fascinating nuggets in the Encyclopedia Iranica, a sprawling project under way since 1973 that seeks to distill 5,000 years of Iranian history, geography and life into 45 blue-bound volumes proclaiming Iran's greatness.
"Today more than at any other time we need to keep our Iranian culture alive,"
Iranica's director Ehsan Yarshater told an audience of 350 Iranians at a fundraiser in Dubai last month. The glitzy dinner, concert and auction raised $100,000 for a project that will take a total of $20 million -- and another decade or so -- to finish
....................................................................................................................................




يادداشت ويراستار


از دانشنامه ي ايران (انسيكلوپديا ايرانيكا) بزرگترين و جهانْ شمول ترين اثر پژوهشي ي ايرانْ شناختي، پيش از اين، به مناسبت هاي گوناگون، در اين تارنما سخن به ميان آورده ام. همين چندي پيش نيز، از برگزاري ي شب ويژه ي پشتيباني و گردآوري ي كمك مالي براي ادامه ي انتشار دانشنامه از سوي ايرانيان ِ دوستدار ِ اين اثر عظيم فرهنگ ايراني با حضور 350 تن، در دوبي پايتخت امارات متّحد عربي، يادكردم.
در گزارشي به گفتاوَرد از خبرگزار آسوشيتد پرس در دوبي CNN امروز آگاهي يافتم كه شبكه ي تلويزيوني ي
-- كه در تارنماي اين شبكه، بازْنشرداده شده است -- در ضمن ِ يادْكرد از شب ِ ويژه ي حمايت از دانشنامه در دوبي، به تاريخچه ي تدوين و انتشار اين اثر ِ بزرگ و چگونگي ي ساختار و چيستي ي درونمايه ي آن و فرآيند ِ نشر ِ آن در گذشته و اكنون و آينده نيز پرداخته و اين تأليف را در گستره ي ايران شناسي، در پايگاهي فراتر و والاتر از دانشنامه ي بريتانيكا جاي داده است.



عارف خواننده و انوشيروان روحاني نوازنده ي پيانو
در هنگام اجراي يك برنامه ي هنري در شب
دانشنامه در دوبي



عنوان و سرآغاز ِ گزارش ِ آمده در سي ان ان را درابتداي اين درآمد، بازْنشردادم. متن كامل ِ گزارش را در اين نشاني بخوانيد :
http://www.cnn.com/2007/WORLD/meast/03/25/iran.encyclopedia.ap/index.html Posted by Picasa


 

شور و شادمانگي ي نوروز در تاجيكستان: پيوست ِ دهم بر «جُنگ ِ نوروزي»



عروس بهار




يادداشت ويراستار

مردم آزاده و سرافراز تاجيكستان از جمله ايراني تباران و ايراني فرهنگان و فارسي زباناني اند كه هر سال به هنگام آغاز ِ بهاران، با شور و شادمانگي ي هرچه تمامتر و با زمينه چيني و آراستگي و پيراستگي ي گسترده و رنگين، به پذيره ي جشنْ آيين ِ باستاني ي ِ نوروز مي روند و همايش هاي بزرگ و شكوهمند بر پا مي دارند و به رودنوازي و خُنياگري و دستْ افشاني و پايْ كوبي مي پردازند.




امسال نيز در آغاز ِ بهاران ِ خجسته، همين زيبايي و شكوفايي در سرزمين ِ رودكي (پدر ِ شعر ِ فارسي) و شهيد بلخي و سيف فرغاني و فرهيختگان ديگر و صد ها شاعر، نويسنده، نوازنده، خواننده و رقصنده ي هنرمند و پناه گاه ناصر خسرو ِ قبادياني (زنداني ي "يمگان دره" و "آزرده جگر" از "كژدم ِ غُربت") در هزاره اي پيش از اين و نيز در روزگار ِ ما ابوالقاسم لاهوتي، شاعر و سخنور آزادي خواه (به گفته ي خودش "لاهوتي ي سخنور ِ كرمانشهان") كه در زادگاه خويش غريب و از آن رانده بود، موج مي زد.



امروز بانو شكوه ميرزادگي از كميته ي بين المللي ي نجات پاسارگاد، هشت تصوير ديدني و شادي انگيز از آيين ِ نوروزي ي امسال در تاجيكستان را با مهر براي نشر به پيوست ِ «جُنگ ِ نوروزي»، به اين دفتر فرستاده است كه با سپاس از او، چهارتاي از آنها را در اين صفحه مي آورم و به چهارتاي ديگر، پيوند مي دهم.
فرستنده در پيام ِ خود، نوشته است:
«... لطفا اين عكسها را نگاه كنيد. ببينيد چه زيبا و نوروزي هستند! به درد ِ جُنگ ِ شما هم مي خورند. امّا با همه زيبايي، مرا غمگين كردند. چرا اين صحنه ها در سرزمين ِ ما نيست؟ مگر ايران، مادر ِ نوروز نيست؟
باز هم نوروزتان شاد و رنگين باد!»





* * *
تصويرهاي ديگر را در اين نشاني ببينيد:
http://www.savepasargad.com/aa.from%20091806/March/marasem%20nowruz%20dar%20tajikestan.htm

Posted by Picasa


Wednesday, March 28, 2007

 

2: 300. گفتمان ِ انديشه ي ِ تجدّد در ايران در گفت و شنود با يك استاد ِ جامعه شناس



يادداشت ويراستار


گفتمان ِ انديشه ي نَوترازي/نَوگرداني / تجدّد
/Modernity
در جامعه ي ايران با سنّت هاي ديرپا و جانْ سخت ِ آن، دويست سالي است كه ذهن و ضمير ِ روشنفكران و فرهيختگان ايراني را به خود سرگرم داشته است و با آن كه صدها گفتار و كتاب در اين باره، نشريافته است، زياده گويي نيست اگر بگوييم كه هنوز در الفباي اين گفتمان، ماندگاريم و «اندر خم ِ يك كوچه»، حيران و سرگردان.
با اين حال، هر اندازه هم كه ديركرد ِ تاريخي داشته باشيم، از پي گيري ي اين فرآيند، گزيري نداريم و هرگاه برآنيم كه در جهان دشوار و پُرتَنِش كنوني بمانيم و بر سرنوشت خود چيره باشيم، ناچار بايد به هر روش و تمهيدي كه هست، تكليف خود را با جهان و ديگرديسي هاي بي امان و پي در پي آن، روشن كنيم و صورت مسأله را با همه ي پيچيدگي ها و هزارتوهايش بكاويم و بررسيم و تجزيه و تحليل كنيم تا سرانجام روزي، راهي به رهايي از درنگ و ايستايي و زمينْ گيري بيابيم و پشتوانه اي براي پويايي مان بيابيم.
*
دكتر جمشيد بهنام، جامعه شناس ِ نامدار ايراني را از سالهاي دور (دهه هاي سي و چهل ِ اين سده ي خورشيدي)، مي شناسم؛ البته نه از نزديك، بلكه با خواندن گفتارهاي روشنگرش در ماهنامه ي سخن و ديگرْ نشريّه هاي فرهنگي و برخي از كتابهايش و سپس كارهاي دهه هاي اخيرش در نشريّه هاي برون مرزي.
به تازگي، سيروس علي نژاد، روزنامه نگار و پژوهنده ي آشنا، گفت و شنودي خواندني و روشنگر و آموزنده داشته است با اين استاد ِ سرشناس و پوياي جامعه شناسي كه در تارنمايي به نام ِ روزنامَك نشريافته و دوست ِجويا وپويا و ايران دوست، آقاي مسعود لقمان، نشاني ي آن را با مهر به اين دفتر فرستاده است و من هم با سپاس گزاري از او، در اين صفحه بدان پيوند مي دهم.

عنوان ِ اين گفت و شنود كه چكيده ي سخنان دكتر بهنام به شمار مي آيد، چُنين است:


'مدرنيته بايد از درون جامعه ظهور کند'




در پيشانه نوشت ِ اين گفت و شنود، آمده است:
دکتر جمشيد بهنام که دو تاليف برجسته ي او در سالهای اخير به تجدّد و تاريخ تجدّد اختصاص يافته است: "ايرانيان و انديشه تجدد" و"برلينی ها"، استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران تا سال ۱۳۵۷ و بنيادگذار ِ و رييس




دانشکده ي علوم اجتماعی اين دانشگاه بوده است که در سالهای آخر پيش از انقلاب رياست دانشگاه فارابی را بر عهده داشت. وي از آن زمان تا کنون مقيم پاريس است و از سال ۱۹۸۱، چندی قائم مقام دبير کل شورای جهانی علوم اجتماعی در يونسکو بود. از تأليفات او در پيش از انقلاب "ساختار خانواده و خويشاوندی" و "مقدّمه ای بر جامعه شناسی" ( به همراه دکتر شاپور راسخ ) است.
گفت و شنود "سیروس علی نژاد" با "دکتر جمشید بهنام" جامعه شناس برجسته ایرانی ساکن فرانسه از آن دست گفت و گوهایی است که حتما باید خواند. در این گفت و شنود، مفاهیمی چون "مدرنیته"، "مدرنیزاسیون"، "مدرنیسم"، "تجدّد"، "غرب"، "هویّت"، "سنّت" و "میراث" در مجالی اندک ولی به گونه ای ژرف، شکافته می شود و رابطه ی میان آنها و جامعه ی معاصر ایران نقد و بررسی می گردد.




دكتر بهنام
، در این میان، همچنین به مقایسه ي روشنفکران مشروطه و دوران رضا شاهی با روشنفکران دوره ی بعدی پرداخته و نگرش آنها نسبت به مفاهیم بالا را نقد و کنکاش كرده است . شما را به خواندن این گفت و شنود در نشاني ي زير، فرا می خوانم:
http://rouznamak.blogfa.com/post-5.aspx
 Posted by Picasa

 

2: 299. دو نوشتار ِ تحليلي و روشنگر ديگر در شناخت ِ فيلم 300 و سازندگانش



سنگْ نگاره اي از خشايارشا در تخت جمشيد

خشايارشا، ساخته و يرداخته ي هاليوود!





يادداشت ويراستار


در پي ِ آنچه پيش از اين در اين تارنما درباره ي فيلم 300، ساخته ي شركت ِ برادران وارنر در هاليوود نوشتم و گفتماني را در ميان ِ دوستان و خوانندگان ِ گرامي ي ِ اين صفحه، پديدآورد، امروز به دو نوشتار ِ تحليلي و روشنگر ِ تازه درباره ي اين اثر سينمايي برخوردم كه در تارنماي كميته ي بين المللي ي نجات پاسارگاد نشر يافته است. من اين هردو را براي زدودن ِ هرگونه ابهام ِ برجامانده اي در گفتمان ِ يادكرده، در اين درآمد، بازْنشر مي دهم.
يكي از اين دو نوشتار، حقايقی در آن سوی فيلم 300 نام دارد كه سيروس کار، کارگردان فيلم ِ در دست ِ



توليد ِ در جستجوی کوروش بزرگ، نوشته است.
عنوان ِ ديگري، نامه ای به شرکت برادران وارنر درباره فیلم 300 و نويسنده ي آن كوروش زَعيم است.




متن ِ بررسي و تحليل سيروس كار و نامه ي كوروش زعيم را در نشاني ي زير، بخوانيد:
http://www.savepasargad.com/

Posted by Picasa


 

كاروان ِ شادي ي ِ نوروزي ي ايرانيان در نيويورك - پيوست ِ نهم بر «جُنگ ِ نوروزي»





New York's Persian parade, Sunday March 25, 2007


ايرانيان سراسر آمريکا نوروز را در خيابان هاي نيويورک جشن گرفتند


روزي که نام ايران، خليج فارس، کوروش، فردوسي، پاسارگاد و...
در خيابان هاي نيويورک مي درخشيد


سال ِ نو ِ ايرانيان، سال ِ پاسارگاد، خجسته باد!


سال ِ نو، امسال هم «سال ِ پاسارگاد» نام مي گيرد




يادداشت ويراستار


امسال نيز، مانند ِ سال هاي پيشين، ايرانيان ِ «شهربند» ِ آمريكا، راه پيمايي و نمايش ِ خياباني ي شكوهمندي را براي شاباش نوروزي در خيابانهاي نيويورك به اجرا درآوردند و در همان حال كه فيلم ِ دروغ پرداز و توهين آميز 300، ساخته و پرداخته ي نژادپرستان و برتري جويان ِ غربي بر پرده ي سينماهاي آن كشور نمايش داده مي شود، فروزه هاي جاودانه ي فرهنگ ِ ديرينه بُنياد ِ ايراني: انديشه ي ِ نيك، گفتار ِ نيك، كردار ِ نيك، خِرَ دْ- باوري، آزادْمَنِشي، گرامي داشت ِ حقّ هاي برابر براي همه ي آدميان از هر قوم و قبيله و تباري و همه ي زنان و مردان از هر كرانه ي جهان را به رُخ ِ نَودولتان ِ آمريكايي ي ِ خودْ برترْ انگار و خودْ جهانْ سالارْ پندار، كشيدند تا گذشته و اكنون ِ ايرانيان را در خيابانهاي شهري كه جايگاه سازمان ِ ملل ِ متّحد است، به چشم خويش ببينند و بيش از اين در رؤياي ِ فرمانروايي بر جهان و صدور ِ «دموكراسي» (؟!) به ديگرْ سرزمينها نمانند و با تازش و جنگ و جنون و خونْ ريزي، جهاني را به آشوب و نابودي نكشانند و ميليونها انسان بي گناه را گرفتار كابوس ِ بيماري و بينوايي و گرسنگي و بي خانماني و در يك سخن، رنج و شكنج و مرگ، نگردانند.





چندي پيش كه در همين تارنما به انتقاد از سازندگان فيلم 300 پرداختم و گفتارهايي در بررسي و نقد و تحليل آن را از كارشناسان و صاحبْ نظران بازْنشردادم، دوستاني از سر ِ نيكْ خواهي بر من خُرده گرفتند كه اين گونه نقدها و اعتراض ها، نشانه ي ناتواني و آسيب پذيري ي فرهنگي ي ما ايرانيان انگاشته خواهدشد و نتيجه اي وارونه خواهد داشت. آنان از سخن خود، نتيجه گرفتند كه بهترست ما ايرانيان به جاي برآوردن بانگ انتقاد و اعتراض به دُژانديشي ها و دُژكرداري هاي ديگران نسبت به ارزشهاي فرهنگي مان، خود دست به كار شويم و آنچه را كه فروزه هاي راستين و افتخارآميز ِ اين فرهنگ مي شناسيم، به دور از هياهو، در قالب كارهاي ادبي و هنري با پشتوانه هاي با اعتبار و پذيرفتني براي همه ي جويندگان ِ حقيقت، به جهانيان عرضه بداريم.در پاسخ به اين دوستان ِ خُرده گير، نوشتم كه حرفشان را در چهارچوب ِ كلّي ي آن، مي پذيرم؛ جز آن كه با دريغ بايد گفت كه ما ايرانيان، توانمندي هايي را كه تازندگان به فرهنگمان از آنها برخوردارند، نداريم و از آنچه هم كه داريم، يا ناآگاهيم و يا به درستي بهره نمي گيريم.
اميدواريم كه از اين پس با اجراي برنامه هاي گسترده تر و آگاهانه تري، به جبران غفلت ها و كمْ كاري هاي تا كنوني مان بپردازيم.
كوششهاي فراوان ِ ايرانيان در اين راستا، چه در سطح ِ دانشگاهي و علمي مانند ِ تدوين و نشر ِ دانشنامه ي بزرگ ِ ايرانيكا در همان آمريكا و چه در رسانه هاي گوناگون ِ همگاني و نمايش هاي اجتماعي، نويدبخش ِ فردايي است كه فرهنگ والاي ايراني در آمريكا و همه ي جهان به درستي بازشناخته شود و چنان بدرخشد كه هيچ دُژانديشي، يارايي ي تازش بدان و زير ِ پا گذاشتن ِ ارزشهايش را نيابد. چُنين باد!




كاروان ِ شادي ي ِ ايرانيان در خيابانهاي نيويورك در روز يكشنبه پنجم فروردين 1386 (25 مارس 2007) نيز بخشي و جلوه اي از اين خويشكاري و كوشش و كُنِش ِ فرهنگي است و بايد به برگزارندگان و دست اندر- كارانش، دستْ مَريزاد و درود و آفرين گفت.*
--------------------------
* گزارش ِ آمده در اين پيوست و تصويرهاي آن، برگرفته از تارنماي پاسارگاد است.
 Posted by Picasa

 

به پرستو، به گل، به سبزه درود! - پيوستهاي هفتم و هشتم بر «جُنگ ِ نوروزي»





يادداشت ويراستار


چهارشنبه هشتم فروردين ١٣٨٦


يك) در پي ِ نشر ِ «جُنگ ِ نوروزي» و پيوستهاي ششگانه ي آن در اين تارنما -- كه رويكرد ِ مهرآميز و شادمانه ي ِ همْ ميهنان گرامي را به دنبال داشت و شكوه ِ جشنْ آيين ِ بزرگ ِ ملّي مان را افزود -- امروز از دفتر ِ كميته ي بين المللي ي نجات آثار باستاني ِ پاسارگاد، آگاهي رسيد كه در تارنماي آن كميته، به اين مجموعه ي نوروزي پيوند داده شده است و پيوستهاي پنجم و ششم آن را نيز در صفحه ي نخست، بازْنشرداده اند.
با سپاسگزاري از بانو شكوه ميرزادگي، ويراستار آن تارنما، نشاني ي پيوند بدان را براي آگاهي ي خوانندگان گرامي، به منزله ي پيوست هفتم، در اين جا مي آورم:
http://www.savepasargad.com/




دو)
بانو آلما قوانلو از شبكه ي تلويزيوني ي فارسي زبان ِ ايراني در كاليفرنيا
AFN
با رويكرد ِ مهرآميزش به اين نگارنده و كوشش ِ فرهنگي ي ِ وي، نشاني ي ِ يك پرونده ي ِ شنيداري ي ِ فراگير ِ ترانه - سرودي دوآوايي بر بنياد ِ سروده اي از زنده ياد فريدون مُشيري در ستايش بهار و نوروز را به اين دفتر فرستاده است كه با سپاسگزاري از او و نيز از دوستم گيتي بانو مهدوي -- كه نشاني را براي درج در اين صفحه به زبان فنّي برگردانيد -- آن را به منزله ي ِ پيوست ِ هشتم بر «جُنگ ِ نوروزي»، به همه ي دوستداران ايران و نوروز و بهاران پيشكش مي كنم. اين نغمه ي زيبا و شورانگيز را در اين جا بشنويد:
http://ketabkhaneyegooya.com/audio/Bahar.wma


متن ِ سروده ي مشيري را نيز در اين جا مي آورم:


 Posted by Picasa

Monday, March 26, 2007

 

«نوروز» را به خطّ ِ لاتين، چگونه بنويسيم؟ - پيوست ششم بر «جُنگ ِ نوروزي»




يادداشت ويراستار


دوشنبه ششم فروردين ١٣٨٦


در سالهاي اخير كه نوروز كاربُردي جهانْ شمول تر و فراگيرتر از پيش يافته و كم كم به گونه ي يك كليدْواژه ي ايراني از سوي مردم ديگرْ كشورها شناخته شده و وارد ِ فرهنگ ِ زبانهاي بزرگ جهاني و نيز زبانْزد ِ بسياري از مردم جهان و كارگزاران نهادهاي اجتماعي و سياسي و فرهنگي گرديده است، بايستگي ي ِ نگاشتن ِ آن در رسانه هاي چاپي و الكترونيك در متنهاي جُز فارسي و حتّا گاه متنهاي فارسي كه از سر ِ ناگزيري ي فنّي به خطّ ِ لاتين نوشته مي شوند، پيش آمده است.
امّا همگان در نگارش اين واژه، شيوه و املايي يكسان به كار نمي برند و درنتيجه، اين امر، آشفتگي ي بسيار در كار ِ شناساندن جشن ِ بزرگ ِ ملّي مان به ديگران، پديدآورده است.
دوست ارجمند، آقاي دكتر كاظم ابهري استاد دانشگاه استرالياي جنوبي، امروز با مهرشان به ويراستار اين تارنما، متني رهنمون و روشنگر و سودمند را به اين دفتر فرستاده اند كه با سپاسگزاري از ايشان، به عنوان ِ پيوست ِ ششم بر «جُنگ ِ نوروزي»، در پي ِ اين يادداشت مي آورم
ايشان پس از سفارش و پيشنهاد به همه ي ايرانيان كه «نوروز» را به خطّ لاتين، همواره و در همه جا با املاي
Nowruz
بنويسند (نگاشتي كه مورد تأييد ِ استادان و كارشناسان نامدارست)، افزوده اند:
«... انتظار می رود کلیه هموطنان عزيز اين نحو نگارش نوروز را به خاطر بسپارند و به ديگران نيز بگويند تا برای یکنواختی، همگان در نوشته های خود نوروز و سال نو ايرانی را به این شکل معرفی نمايند.»
*
نگارنده ي اين يادداشت نيز همين خواهش و نيز انتقال آن به ديگران را از خوانندگان ِ گرامي ي اين تارنما دارد و اميدوارست كه آشوب در اين زمينه، به زودي جاي خود را به ساماني سزاوار بدهد.
* * *
متن ِ پيام ِ دكتر ابهري را در دنباله ي اين يادداشت بخوانيد:

"نوروز" را

Nowruz

بنويسيم!


نوروز بزرگترين جشن ما ايرانيان است که به سابقه تاريخی آن می باليم و با سربلندی آنرا جشن می گيريم. در خارج از ايران، غالبا ناگزيريم نوروز را با الفبای لاتين بنويسيم و هر کس به دلخواه و سليقه خود آن را به گونه ای می نويسد.
از حدود دو سال قبل که اینجانب متعهد به تالیف کتاب جامعی زیر عنوان"نوروز" به زبان انگلیسی شدم (و متاسفانه به سبب تعهدات دیگر تا کنون موفق به اتمام آن نشده ام)، در مسیر بررسی منابع غیر فارسی، به گوناگونی و تشتت آراء در نگارش نام نوروز با الفبای لاتین پی بردم. بخش اول کلمه نوروز را به سه شکل Naw یا No یا Now
و در تاجیکستان به شکل
Nav
وبخش دوم آنرا به سه شکل
Rouz یا Rooz یا Ruz
نوشته اند.
اين تنوّع در نگارش هنگامی بسیار چشمگيرمی شود که گروهی دو بخش را سرهم به صورت يک کلمه و عدّه ای جدا از هم به صورت دو کلمه می نويسند و بعضی هم بين دو بخش آن خط تیره می گذارند. تنها در اينترنت تاکنون هفده صورت نگارش برای نوروز با الفبای لاتين ديده شده است.


اين ناهمگونی در نوشتن نام نوروز شايد برای خود ما کم اهميت باشد و يا در نظر برخی اصلأ موضوع قابل اعتنایی نباشد؛ ولی به چشم غير ايرانی ها بسیار عجيب می نمايد، تا آنجا که برای کثیری از خارجی ها سه گمان پيش آمده که یا سال نو ايرانی نام و نشان درستی ندارد یا اصل وريشه و معنی آن برای ايرانيان درست روشن نيست و یا گروه های مختلف ایرانی سال نو متفاوتی را جشن می گیرند.



از آن جا که دايرةالمعارف ايرانيکا که بيش از دو دهه قبل با همت والای دانشمند گرانْ قدر استاد دکتر احسان يارشاطر بنيان گذارده شد و مجلّدات آن تاکنون زير نظر ايشان تدوين و توسط دانشگاه کلمبيا منتشر گرديده و هم اکنون بی ترديد بزرگترين و معتبرترين مرجع ايران شناسی در زبان انگليسی است، این نگارنده، در مقام پرسش از دکتر يارشاطربرآمد که نوروز را با الفبای لاتين چگونه بايد نوشت.

ایشان در پاسخ اظهار داشتند که:
« نوروز يک کلمه است و نگارش آن نه فقط برای انگلیسی زبانان بلکه برای دیگر ملیّت ها در کشورهای اروپايی نیز، با رعايت قواعد آواشناسی
(Phonetics)
و پس از «تأمّلات و ملاحظات بسيار» به صورت
Nowruz
توصيه گرديده است.»
*
متعاقب توضیحات دکتريارشاطر، این جانب یادداشت کوتاهی در فصلنامه ي ره آورد، شماره 61، صفحه 354، چاپ لوس آنجلس، در این مورد نوشتم.
* * *
هیأت اجرایی ِ يونسكو (بخش علمی، آموزشی و فرهنگی سازمان ملل متحد) در یکصد و پنجاه و پنجمین اجلاس خود در سال 1998 از دبیر کل یونسکو درخواست نمود تا برای اجرای یک برنامه بدیع فرهنگی بودجه ای اختصاص یابد. نام ِ این برنامه – آن طور که در ایران از آن نام برده می شود –"شاهكارهای ِ شفاهی و غير ِ ملموس ِ میراث ِ بشری"
(Masterpieces of the Oral and Intangible Heritage of Humanity)
است و هدف آن حفظ و احیای زبان، ادبيات شفاهی، موسيقی، رقص، بازی، اسطوره شناسی، آداب و آيين ها، صنايع دستی و هنرهای سنتی می باشد.


بر اساس مقررّات یونسکو، هر کشور می تواند هر دو سال یک بار پرونده ای از یک شاهکار مستقل را به اضافه پرونده ي یک شاهکار مشترک منطقه ای به یونسکو ارائه دهد. هر کشور برای ثبت شاهکار مستقل خود و یا به نمایندگی از طرف کشورهای حوزه برای شاهکار مشترک باید گزارش جامعی در حدود 50 صفحه به زبان انگلیسی يا فرانسه و دو فیلم يکی به طول دوساعت ودیگری ده دقیقه در باره آن شاهکار تهیّه و در موعد مقرر به یونسکو ارائه دهد تا برای تصمیم گیری در اجلاس عمومی مطرح شود.


یونسکو دو اجلاس در سالهای 2001 و 2003 داشته و دو بیانیّه زیر عنوان "بيانيّه شاهكارهای شفاهی و غير ملموس میراث بشری"
(Proclamation of Masterpieces of the Oral and Intangible Heritage of Humanity)
تهيّه نموده و تا به حال حدود 50 اثر توسط کشورهایی چون ایتالیا، ویتنام، ازبکستان، تاجیکستان و عراق در فهرست شاهكارهای شفاهی و غير ملموس میراث بشری ي يونسكو به ثبت رسيده است؛ امّا تا کنون شاهکاری برای ايران ثبت نشده است.

کشورها در به ثبت رساندن شاهکارهای شفاهی به رقابت با یکدیگر برخاسته اند؛ به طوری که آلمان و فرانسه قصّه ي هزار و یک شب را به نام خود به ثبت رسانده اند و ترکیّه نیز نقشه ي مشابهی برای ثبت ِ تعزیه دارد؛ در حالی که گفته می شود تعزیه قدیمی ترین نمایش ایرانی است که به صورت میدانی انجام می شود و سابقه ي آن حتی به قبل از اسلام بر می گردد.
* * *
آیین باستانی ي نوروز در حوزه ي تمدّنی ي ایران واقع است و با آن که زمان و کلیّات مراسم نوروز در بین ده کشور منطقه مشترک است معهذا جزئیات آن در میان این کشورها متفاوت می باشد. ایران به عنوان نماینده ي کشورهای حوزه ي نوروز و هماهنگ کننده این فعالیت مأموریّت یافته تا مدارک لازم را تهیه و پرونده ي نوروز را برای رسیدگی در اجلاس سال 2005 تسلیم نماید. این رسالت بر عهده سازمان میراث فرهنگی کشور قرار گرفته تا پرونده نوروز را به عنوان پرونده ای مشترک از سوی کشورهای حوزه ي ِ تمدّن ایران (احتمالا همراه با پرونده ي مستقلی از شاهکار دیگری در زمینه ي هنرها و آیین های سنّتی ایران) برای ثبت به یونسکو ارائه دهد.
شاید اشاره به این نکته در این جا بی تناسب نباشد که این جانب در فرصت دیدار از ایران در آگوست 2004 که درصدد یافتن اطلاعات بیشتری در مورد نوروز بودم، فکرکردم بد نیست با یکی دو تن از مؤلفان یا محققانی که کتاب یا نشریّه ي آنها را در دست داشتم تماس بگیرم. یکی از این کتابها از انتشارات سازمان میراث فرهنگی کشور بود و توانستم با مؤلف مورد نظر تلفنی صحبت کنم. ایشان پیشنهاد کردند که این جانب نقدا و قبل از ملاقاتشان در جلسه ای که قرار بود روز بعد (11 آگوست 2004) به منظور هماهنگ کردن تلاشهای "کشور های برگزارکننده ي نوروز" در به ثبت رساندن نوروز در فهرست "شاهکارهای شفاهی و غیرملموس میراث بشری" در دفتر یونسکو در تهران تشکیل شود، شرکت نمایم. من نیز چنین کردم و در فرصت های بعدی ایشان را ملاقات نمودم. اگر پیشنهاد آن روز ایشان نبود، امروز این نوشتار به این صورت تهیّه نمی شد.


در آن جلسه نمایندگان شش کشور آذربایجان، افغانستان، پاکستان، قزاقستان، قرقیزستان و هندوستان قطعنامه ي این گردهمایی را مبنی بر انتخاب ایران به عنوان کشور هماهنگ کننده امضاء نمودند؛ در حالی که دو کشور ازبکستان و ترکیّه امضای آن را به بعد موکول کردند. کشور تاجیکستان در این گردهمایی شرکت نداشت؛ ولی آمادگی خود را برای امضاء اعلام نموده بود. در این همایش کلمه نوروز به چند شکل بر روی اوراق و پوسترها نوشته شده بود و این جانب توضیح لازم را دادم و توصیه ي دکتر یارشاطر را به اطّلاع حاضران رساندم. از آن پس یونسکو و سازمان میراث فرهنگی کشور، شکل ِ پیشنهادی ي ِ
Nowruz
را در همه جا به کار برده اند.
*
بسیاری از نهادهای عمده ي آموزشی و فرهنگی چه در داخل کشور مانند دفتر پژوهشهای فرهنگی و چه در خارج از ايران نگارش کلمه نوروز را به شکل
Nowruz
برگزیده اند. از جمله بنیاد میراث ایران وابسته به دانشگاه آکسفورد در انگلستان، در پاسخ مورخ 21 سپتامبر 2004
به نامه اینجانب، اعلام داشت که از این پس در کلیه نشریات خود شکل پیشنهادی ي ِ
Nowruz
را به کار خواهدبرد.
جالب آن که پزوهشگر نامور ایرانی، زنده یاد دکتر محمّد مقدّم در رساله دکترای خود زیر عنوان "ریشه های هند واروپایی جشن های سال نو ایرانی" که در سال 1938
(قبل از جنگ جهانی دوم) به دانشگاه
Princeton
آمریکا ارائه نموده، نوروز را به صورت
Nowruz
نوشته است. (ضمنا رییس جمهور آمریکا نیز در پیام تبریک نوروزی ي خود به ایرانیان مقیم آمریکا در تاریخ بيستم مارس 2003، کلمه ي نوروز را به صورت
Nowruz
به کار برد.)
* * *
انتظار می رود کلیه هموطنان عزيز اين نحو نگارش ِ نوروز را به خاطر بسپارند و به ديگران نيز بگويند تا، برای یکنواختی، همگان در نوشته های خود، نوروز و سال ِ نو ِ ايرانی را به این شکل معرّفی نمايند.

Posted by Picasa

Sunday, March 25, 2007

 

ششم ِ فروردين، نوروز ِ بزرگ فرخنده باد! - پيوست پنجم بر «جُنگ ِ نوروزي»



يادداشت ويراستار

دوشنبه ششم فروردين ١٣٨٦

"نوروز نخستين روز از فروردين‌ماه و پيشانی ي ِ سال ِ نو است
و ششم فروردين ماه، نوروز ِ ‌بزرگ ناميده می‌شد
و باشکوه‌ترين بخش ِ ‌جشن ِ ايشان نيز در اين روز ‌بود."
(ابوريحان بيرونی در کتاب "التفهيم لاوائل ِ صِناعَة التنجيم")


در ايران باستان، خُردادْ روز ( ششمين روز) از فروردين ماه، در ميان ِ روزهاي جشنْ آيين ِ بزرگ ِ نوروز، ويژگي داشت و آن را نوروز ِ بزرگ يا نوروز ِ ويژه يا نوروز ِ خُردادي مي ناميدند. شهرياران ايران در اين روز، جشني بزرگ برپامي داشتند و درهاي بارگاه خود را به روي شاباش گويان مي گشودند.


درباره ي اين روز و بايستگي ها و شايستگي هايش در متنهاي كهن ِ باستاني و متنهاي فارسي و عربي ي ِ هزاره ي اخير بسيار نوشته اند كه نوشتار ابوريحان بيروني در اين زمينه، نمونه اي از آنهاست. با اين همه پيشينه و بُنياد و چرايي ي برگزيدن ِ اين روز و ويژه گردانيدن ِ آن، چندان روشن نيست و شايد بتوان گفت كه نمادي است از پايان ِ گاه هاي ِ ششگانه ي آفرينش در اسطوره هاي كهن ايراني و از آن جا كه همه ي جشن نوروز، آيين ِ نمادين ِ نوزايي ي ِ جان و جهان و زندگي است، اين روز به منزله ي هنگام ِ اوج ِ اين فرآيند، بسيار ارجمند شناخته شده است.
بعدها در زرتشتيگري ي پسين -- كه در روزگار ِ ساسانيان سامان يافت -- به سبب ِ والايي ِ ارج ِ اين روز در فرهنگ و نهاد ِ ايرانيان، اين روز را به منزله ي زادْروز ِ زرتشت شناختند كه هيچ پشتوانه و بنياد ِ تاريخي و گاه شناختي نداشت؛ زيرا زادْسال ِ فرزانه ي باستاني ي ايران نيز به قطع و يقين شناخته نيست تا چه رسد به زادْ روز ِ او. آنچه در اين باره گفته و نوشته شده، بر پايه ي برآوردها و گمانه زني ها و سختْ نسبي است. چُنين فرآيندي، درست همانند ِ تعيين ِ بيست و پنجم ماه دسامبر (زادْروز ِ اسطورگي ي ايزد مهر) به منزله ي زادْروز عيسي مسيح از سوي كارگزاران كليسا در چند سده پس از روزگار عيسي است.به هر روي، زرتشتيان تا به امروز، ششم ِ فروردين را زادْروز ِ زرتشت مي شناسند و جشنْ آيين ِ ويژه اي در آتشكده هاي خود برپا مي دارند و ازهمين رو، اين روز را از ديگرْ روزهاي نوروز متمايز و ممتاز مي شمارند.


درباره ي اين روز و ويژگي ي ديني و آييني ي زرتشتي و نيز برخي از پشتوانه هاي اسطورگي ي آن، گزارشي خواندني در يك متن ِ پازند آمده است كه در گفتاري با عنوان ِ نوروز در يك متن ِ پازند به قلم دستور كايوجي - دستور پشوتن ميرزا، از پارسيان هندوستان، به دقّت و روشني (بي هيچ گونه اشاره اي به زادْروز ِ زرتشت در اين هنگام) تحليل گرديده و دريچه اي است به شناخت بهتر ِ ويژگيهاي اين روز. (← ايران شناخت، بيست گفتار ِ پژوهشي ِ ايران شناختي، يادنامه ي استاد آ. و. ويليامز جَكسُن، گزارش ِ جليل دوستخواه، نشر ِ آگه، تهران- ١٣٨٤، صص ٢٢١- ٢٢٦)
كساني نيز، اين روز را جدا از نگرش ِ ديني ي زرتشتي بدان، به عنوان ِ روز ِ پدر پيشنهادمي كنند كه مي تواند پذيرفتني باشد و مناسبت فرخنده اي گردد با يادْكرد از سنّت ِ باستاني ي ايرانيان.
هرچه بوده است و هرچه هست، ششم فروردين، نوروز ِ خُردادي/ نوروز ِ بزرگ / نوروز ِ ويژه را به همه ي ايرانيان و دوست داران ِ فرهنگ ِ ايراني شادباش و فرخنده باد مي گويم. كهنگي و فرسودگي و ايستايي از زندگي مان دور گرداد و هر روزمان نوروز و سرشار از نوآييني و پويايي باد!
Posted by Picasa

 

نوروز با شركت نزديك به نيم ميليون تن در تركيّه: پيوست ِ چهارم ِ «جُنگ ِ نوروزي»




يادداشت ويراستار


يكشنبه پنجم فروردين ١٣٨٦


پيش از اين در جُنگ نوروزي پيوستهاي سه گانه ي آن، از گستردگي ي دامنه ي گرايش و شورمندي ي مردماني از تيره و تبارها و گروه هاي قومي ي گوناگون در فراسوي ايران كنوني به برگزاري ي جشنْ آيين ِ نوروز، سخن گفتم و نوشتارهاي پژوهشي ي ديگران در اين زمينه را بازْنشردادم.
امروز شاهدي تازه و زنده از اين فرايند به دستم آمد. بر پايه ي گزارش ِ راديو فردا، امسال جشن ِ نوروز با شركت نزديك به نيم ميليون تن در ناحيه ي كُردنشين ِ دياربَكر در تركيّه -- كه از ديرْباز حوزه ي نفوذ ِ فرهنگ ِ ايراني بوده است -- با شور و شادماني ي فراوان برگزارگرديد.
درهمين گزارش آمده است كه نيروهاي سركوبگر ِ حكومت ايراني ستيز و كُردكُش ِ تركيّه نيز در هنگام برپايي ي اين جشن بهار و زندگي و آشتي و آزادي، بيكار ننشسته بوده و به دستاويز اين كه اين گرد ِهمايي آماجهاي سياسي دارد و غير ِ مُجازست، به شركت كنندگان در اين جشن، هجوم برده و صدها تن را با خشونت و نامردمي سركوب و بازداشت كرده اند!
امّا تاريخ نشان داده است كه يك امر ِ فرهنگي ي نهادينه شده در جان و دل ِ مردم را با هيچ خشونت و سركوبي نمي توان از لوح ِ ضمير ِ آنان ستُرد و از يادها بُرد. بگذار اين «مير ِ نوروزي» هاي روزگار ِ ما نيز، بخت خود را در اين عرصه بيازمايند و همچون پيشينيان ناكام خود، باد بكارند و توفان دروكنند! نوروز جشنْ آيين ِ كهنْ بنياد و جاودانْ ماندگار ِ ايرانيان و همه ي سيراب شدگان از سرچشمه ي زندگي بخش ِ فرهنگ ايراني است و خواهدبود.
*
متن ِ كامل ِ گزارش ِ اين جشن ِ نوروزي ي عظيم را در نشاني ي زير بخوانيد:


http://www.radiofarda.com/Article/2007/03/24/f2_Norouz-Turkey.html

Posted by Picasa

 

2: 298. گزارش بيست و دومين و فراخوان ِ بيست و سومين نشست ِ شاهنامه پژوهي در شبكه ي ِ جهاني




ستایشْ سرود ِ خِرَد از: دیباچه ي ِ شاهنامه ي فردوسی با اجراي نوشين دُخت و سهراب انديشه را در
اینجا بشنوید
*
گُفتاوَرد از درونمايه هاي اين تارنما در رسانه هاي چاپي و الكترونيك، بي هيچ گونه تغيير و با يادكردازخاستگاه، آزادست.



.Free to use on any web and media, without any changes and with a reference to source
*
All Rights Reserved. Copyright © 2005-2007, Iranshenakht



يادداشت ويراستار


گزارش و فراخوان زير، امروز از دفتر كتابخانه ي گويا به دفتر اين كانون رسيد كه با سپاسگزاري از
دوست فرهيخته ي نازنينم گيتي بانو مهدوي، براي آگاهي ي خوانندگان اين تارنما، بازْنشرش مي دهم.


بیست و دومين نشست شاهنامه پژوهي در شبكۀ جهاني در تاریخ جمعه، بیست وپنجم اسفند هزارو سیصد و هشتاد و پنج، برابر با شانزدهم مارس دوهزاروهفت در تارنماي كتابخانۀ گويا برگزار گردید.
متنِ ضبط شدۀ گفت و شنودهاي نشست بیست و دوم را مي توانيد در اينجا بشنوید.


بیست وسومين نشست شاهنامه پژوهي در شبكۀ جهاني را در تاریخ جمعه، هفدهم فروردین هزار و سیصد و هشتاد وشش برابر با ششم آوریل دو هزار و هفت از ساعت هشت و سی دقیقه شب به وقت سیدنی، برابر با دو پس از نیمروز به وقت ایران آغاز می کنیم.
در این نشست نيز بخش منوچهر مورد بحث خواهد بود.
برای شرکت در این نشستها، هیچ گونه محدودیّتی وجود ندارد. چنانچه مشکلی برای عضویّت در پالتاک دارید، با تماس از راه ايميل كتابخانۀ گويا، با ما مطرح کنید.
به امید دیدار شما عزیزان در اتاق شاهنامه پژوهی. گ. م.


نقاشی ي همراه اين گزارش: ديدار زال با رودابه اثر شمس خلخالي


راهنمای ورود به اتاق شاهنامه پژوهی


شاهنامۀ فردوسی در کتابخانۀ گویا


فهرست نام نویسندگان و شعرا در کتابخانۀ گویا


فهرست نام آثار موجود در کتابخانۀ گویا

Posted by Picasa


Saturday, March 24, 2007

 

2: 297. كوششي سزاوار: نشر ِ گزارشي تصويري از كارنامه ي دكتر محمّد مصدق




گُفتاوَرد از درونمايه هاي اين تارنما در رسانه هاي چاپي و الكترونيك، بي هيچ گونه تغيير و با يادكرد از خاستگاه، آزادست.



Free to use on any web and media, without any changes and with a reference to
.source



.All Rights Reserved


Copyright © 2005-2007-Iran-shenakht



يادداشت ويراستار


يكشنبه پنجم فروردين ١٣٨٦


سه شنبه ي گذشته (واپسين روز ِ سال ِ هشتاد و پنج)، پنجاه و ششمين سالروز تصويب قانون ملّي كردن صنعت نفت ايران به كوشش و رهبري ي دكتر محمّد مصدّق، فرزند برومند ملّت ايران بود كه در همين صفحه بدان اشاره كردم.
امروز آگاهي يافتم كه دوست پژوهنده ي جوانم عرفان قانعي فرد، در همين زمينه و به منظور ِ بزرگداشت آن مرد



سزاوار و زنده نگاه داشتن ِ خاطره ي پيروزي ي شكوهمند ِ مردم ِ ايران، كاري كارستان كرده و با فراهم آوردن و نشر ِ سي و سه تصوير ِ تاريخي و يادماني از مصدّق ِ بزرگ در تارنماي ِ خبرگزاري ي آفتاب و نيز تارنماي



خود (سفرها و ديدارها) آيينه اي در برابر ِ افتخارآميزترين بخش ِ تاريخ ِ اجتماعي و سياسي ي معاصر ايران گذاشته است تا نسل هاي امروزين ِ ايراني نيز با نگرش در آن، به كوشش ها و رنج و شكنج هاي پدران خود پي برند و دريابند كه همواره بايد پويا و جويا باشند و همچون آن كوشندگان، راه ِ آزادي و استقلال و سربلندي ي ايران را بپيمايند.
براي ديدن تصويرها، مي توانيد به هريك از نشاني هاي دوگانه ي زير، رويكرد داشته باشيد:


http://www.aftabnews.ir/vglgz79n.ak97y.11lrajbkvpl4.rrapoa.html


http://erphaneqaneeifard.blogfa.com/post-531.aspx

Posted by Picasa


 

2: 296. دَوران ِ مرگ ِ ديكتاتورهاي ِ ادبي در ايران: گفت و شنودي با نويسنده و مترجمي جوان



گُفتاوَرد از درونمايه هاي اين تارنما در رسانه هاي چاپي و الكترونيك، بي هيچ گونه تغيير و با يادكردازخاستگاه، آزادست.




Free to use on any web and media, without any changes and with a reference to source


All Rights Reserved
Copyright © 2005-2007-Iran-shenakht




يادداشت ويراستار


شنبه چهارم فروردين ١٣٨٦


هرچند كه ديگرگوني هاي اجتماعي و فرهنگي در ميهن ما بسيار به كُندي صورت مي پذيرد، به هر روي گهگاه نشانه هايي از آن به چشم مي خورد و همين اندازه هم مايه ي اميدواري است.
اين فرآيند، بر پايه ي زبانْ زَد ِ مشهورمان: «دير و زود دارد؛ امّا سوخت و سوز ندارد.» براي نمونه، اكنون شاهد آنيم كه نويسنده و مترجم جوان و پوياي ما سيامك گلشيري، چنين ديگرگوني را در گستره ي داستان نويسي ي روزگارمان به نمايش مي گذارد.




او كه در فضاي داستان نويسي ي عمويش هوشنگ گلشيري، نويسنده ي سرآمد ِ معاصر و ترجماني ي پدرش احمد گلشيري، مترجم توانا و چيره دست ِ ادب ِ داستاني ي غربي به زبان فارسي، باليده و بي گمان، درسهاي ارزشمندي از كوشش و كُنِش ِ آنان آموخته، شيفته و مُريد آنان و ديگرْ همْ نسلان ِ ايشان نمانده و -- چنان كه از پويايي ي يك جوان امروزين مي سزد -- بر آن است كه اندرز ِ كهن و نخْ نماشده ي پيشينيان: «رَه چُنان رَو كه رَهروان رفتند!» را آموزه ي زندگي ي ادبي ي خود نگرداند و راه ِ ويژه ي خويش را بيابد و در پيش گيرد و بپيمايد.
سيامك گلشيري از اين كه گستاخانه از فرارسيدن ِ دَوران ِ مرگ ِ ديكتاتورهاي ادبي در ايران سخن بگويد، پروا و پرهيزي ندارد و آشكارا مي گويد كه نمي خواهد، در دَور ِ باطل ِ مُرادي و مُريدي گرفتار بماند و اجراكننده ي ِ حُكم ِ «حُكمْ گزاران!» باشد؛ بلكه به وارونه، بر آن است كه در يخْ بندان ِ انديشه و گفتار و كردار در جامعه ي ادبي ي ما، پا بر جاي پاهاي شناخته شده ي رهروان ِ پيشين نگذارد و به صرافت ِ خود، گام در اين راه برفْ پوش ِ ناشناخته بگذارد و از گمْ شدن نهراسد تا راه ِ ويژه اش را بيابد.
چُنين رويكردي را از سوي يك جوان ِ دست اندركار در پهنه ي ادب داستاني ي امروز ايران و در محيطي بيشتر ايستا و يخ بسته، نمي توان و نبايد دست ِ كم گرفت و بهاي بايسته اي بدان نداد. بلكه، بايد آن را به فال نيك گرفت و اميدوار بود كه راهْ گشا و آينده ساز باشد.
* * *
در راستاي همين گفتمان ِ ايستايي و پويايي در فضاي ادبي ي ما، مجتبي پورمحسن گزارشگر راديو زمانه، گفت و شنودي خواندني داشته است با سيامك گلشيري كه متن آن را مي توانيد در نشاني ي زير بخوانيد و با ديدگاههاي پويشگرانه ي اين نويسنده و مترجم جوان ميهن مان آشنا شويد:http://www.radiozamaneh.org/literature/2007/03/post_201.html
 Posted by Picasa

Friday, March 23, 2007

 

2: 295. بزرگترين نمايشگاه ِ هنر ِ باستاني ي ايران در آمستردام



گُفتاوَرد از درونمايه هاي اين تارنما در رسانه هاي چاپي و الكترونيك، بي هيچ گونه تغيير و با يادكردازخاستگاه، آزادست.

.Free to use on any web and media, without any changes and with a reference to.source

.All Rights Reserved
Copyright © 2005-2007-Iran-shenakht



يادداشت ويراستار


شنبه چهارم فروردين ١٣٨٦

موزه ي بلندْآوازه ي ارميتاژ/هرميتاژ در سن پيترزبورگ روسيّه -- كه يكي از سرشارترين گنجينه هاي هنر و فرهنگ كهن ِ ايراني در هر دو دوران پيش و پس از اسلام در خود دارد، به تازگي، شاخه اي هم در آمستردام هلند دايركرده و بر آن است كه به زودي نمايشگاه بزرگي از يادمانهاي ديرينه ي ايراني را در آن شهر، در كانون اروپا برگزارد.

ساختمان شاخه ي هلندي ي ارميتاژ در آمستردام



پژمان اكبرزاده، گزارشگر راديو زمانه در هلند، گزارشي دارد درباره ي بنيادگذاري ي شاخه ي هلندي ي اين




موزه و نمايشگاه هنر و فرهنگ ايراني كه به زودي در آن جا برپاخواهدگرديد.





متن ِ گزارش را در اين جا بخوانيد:
http://www.radiozamaneh.org/pejman/2007/03/post_16.html

Posted by Picasa


 

دانستني هاي بيشتري در باره ي نوروز: پيوست سوم بر «جُنگ ِ نوروزي» - درآمد ِ 2: 292





گُفتاوَرد از درونمايه هاي اين تارنما در رسانه هاي چاپي و الكترونيك، بي هيچ گونه تغيير و با يادكردازخاستگاه، آزادست.


Free to use on any web and media, without any changes and with a reference to
.source.


All Rights Reserved.
Copyright © 2005-2007-Iran-shenakht



يادداشت ويراستار


شنبه چهارم فروردين ١٣٨٦


در پي ِ نشر ِ «جُنگ ِ نوروزي» - درآمد ِ 2: 292 و دو پيوست ِ آن در اين تارنما كه با پذيره ي گسترده و پرشور دوستداران فرهنگ ايراني رو به رو گرديد، نوشتاري روشنگر و رهنمون درباره ي پيشينه ي نوروز و سويه ها و ويژگيها و آيينهاي آن در ايران و فراسوي آن (سرزميهايي كه روزگاري پيوسته به ايران بودند و امروز نيز از گستره ي فرهنگي ي ايران بيرون نيستند)، به اين دفتر رسيد كه دريغم آمد آن را بايگاني كنم و به آگاهي ي دوستان و همگامان ِ فرهنگي ام نرسانم.
در متن ِ اين نوشتار و نيز در پايان ِ آن، شمار زيادي نشاني ي پيوند به تارنماهاي ديگر درباره ي نوروز، آمده كه در واقع، آن را از حدّ ِ يك نوشتار فراتربرده و به گونه ي يك مجموعه يا دفتر راهنماي دانستني هاي وابسته به جشنْ آيين ِ بزرگ ِ ايرانيان و ايراني فرهنگان درآورده است.متن اين نوشتار سودمند را با سپاس گزاري از فرستنده ي آن، دوست ارجمند آقاي دكتر كاظم ابهري از دانشگاه استرالياي جنوبي در ادلايد، در اين پيوست سوم بر «جُنگ ِ نوروزي»، پيشكش ِ خوانندگان ارجمند مي كنم.




Norouz
is celebration of the coming of Spring and the Iranian new yearNorouz (Persian: نوروز‎ ​, also spelled Noe-Rooz, Nawroz, Norooz, Noruz, Novruz, Noh Ruz, Nauroz, Nav-roze, Navroz, Naw-Rúz, Nevruz or Nowrouz ) is the traditional Iranian new year holiday in Iran, Azerbaijan, Afghanistan, India, Turkey , Zanzibar, Albania , and various countries of Central Asia, as well as among the Kurds [1]. As well as being a Zoroastrian holiday, it is also holy day for adherents of the Bahá'í Faith [2] . Norouz marks first day of spring and the beginning of the Iranian year as well as the beginning of the Bahá'í year [3]. It is celebrated by some communities on March 21st and by others on the day of the astronomical vernal equinox (start of spring), which may occur on March 20th, 21st or 22nd.
The word comes from the Old Persian [4] nava=new + rəzaŋh=day/daylight, meaning "new day/daylight", and still has the same meaning in modern Persian (no=new + rouz=day; meaning "new day").
Persepolis all nations stair case. Notice the people from across Persia bringing gifts for the king
The term Norouz first appeared in Persian records in the second century CE, but it was also an important day during the Achaemenid times ( c. 648- 330 BCE), where kings from different nations under Persian empire used to bring gifts to the emperor (Shahanshah) of Persia on Norouz [5]. It has been suggested that the famous Persepolis complex, or at least the palace of Apadana and the "Hundred Columns Hall", were built for the specific purpose of celebrating Norouz. However, no mention of Norouz exists in Achaemenid inscriptions.


The oldest records of Norouz go back to the King Yima of Eastern Iran Afghanistan back far as 5000 BCE. And later it became the national holiday of Arsacid/ Parthian Empires Who ruled western Iran (247 BCE- 224 CE). There are specific references to the celebration of Norouz during the reign Vologases I (51-78 CE), but these include no details.
Extensive records on the celebration of Norouz appear following the accession of Ardashir I of Persia , the founder of the Sassanid dynasty ( 224-650 CE). Under the Sassanid kings, Norouz was celebrated as the most important day of the year. Most royal traditions of Norouz such as royal audiences with the public, cash gifts, and the pardoning of prisoners, were established during the Sassanian era and they persisted unchanged until modern times.
Norouz, along with Sadeh (that is celebrated in mid-winter), survived in society following the introduction of Islam in 650 CE. Other celebrations such Gahanbar and Mehragan were eventually side-lined or were only followed by the Zoroastrians, who carried them as far as India.


Norouz, however, was most honored even by the early founders of Islam. There are records of the Four Great Caliphs presiding over Nowruz celebrations, and it was adopted as the main royal holiday during the Abbasid period. Following the demise of the Caliphate and the subsequent re-emergence of Persian dynasties such as the Samanids and Buyids, Norouz was elevated to an even more important event. The Buyids revived the ancient traditions of Sasanian times and restored many smaller celebrations that had been eliminated by the Caliphate. Even the Turkish and Mongol invaders did not attempt to abolish Norouz in favor of any other celebration. Thus, Norouz remained as the main celebration in the Persian lands by both the officials and the people.

Local variations


Nowruz has been celebrated for at least 3000 years and is deeply rooted in the rituals and traditions of the Zoroastrian religion .


Today, the festival of Norouz is celebrated in many countries that were territories of, or influenced by, the Persian Empire: Persia (Iran ), Iraq, Afghanistan , parts of the middle-east, as well as in the former soviet republics of Tajikistan, Uzbekistan, Azerbaijan, Turkmenistan, Kazakhstan, and Kyrgyzstan. It is also celebrated by the Zoroastrian Parsis and Iranis in India, and in Turkey, where it is called Nevruz in Turkish and Newroz in Kurdish.


In most countries, the greeting that accompanies the festival is Ayd-e Norouz Mobārak (mubarak: felicitations) in Persian. In Turkey, the greeting is either Bayramınız Mubarek/kutlu olsun (in Turkish) or Cejna te pîroz be (in Kurdish).

Norouz in modern Iran


In Iran (Persia), preparations for Noruz begin in Esfand, the last month of winter in the Persian solar calendar . Persians, Afghans and other groups start preparing for the Norouz with a major spring-cleaning of their houses, the purchase of new clothes to wear for the new year and the purchase of flowers (in particular the hyacinth and the tulip are popular and conspicuous). In association with the "rebirth of nature", extensive spring-cleaning is a national tradition observed by almost every household in Persia. This is also extended to personal attire, and it is customary to buy at least one set of new clothes. On the New Year's day, families dress in their new clothes and start the twelve-day celebrations by visiting the elders of their family, then the rest of their family and finally their friends. On the thirteenth day families leave their homes and picnic outdoors. During the Nowruz holidays people are expected to visit one another (mostly limited to families, friends and neighbours) in the form of short house visits, which are usually reciprocated. Typically, on the first day of Nowruz, family members gather around the table, with the Haft Seen on the table or set next to it, and await the exact moment of the arrival of the spring. At that time gifts are exchanged. Later in the day, the first house visits are paid to the most senior family members. Typically, the youth will visit the elders first, and the elders return their visit later. The visits naturally have to be relatively short, otherwise one will not be able to visit everybody on their list. A typical visit is around 30 minutes, where you often run into other visiting relatives and friends who happen to be paying a visit to the same house at that time. Because of the house visits, you make sure you have a sufficient supply of pastry, cookies, fresh and dried fruits and special nuts on hand, as you typically serve your visitors with these items with tea or sherbet. Many Iranians will throw large Nowruz parties in a central location as a way of dealing with the long distances between groups of friends and family. Some Norouz celebrants believe that whatever a person does on Norouz will affect the rest of the year. So, if a person is warm and kind to their relatives, friends and neighbors on Nowruz, then the new year will be a good one. On the other hand, if there are fights and disagreements, the year will be a bad one. One tradition that may not be very widespread (that is, it may belong to only a few families) is to place something sweet, such as honey or candy, in a safe place outside overnight. On the first morning of the new year, the first person up brings the sweet stuff into the house as another means of attaining a good new year.


Chahar Shanbe Soori


Main article: Chaharshanbe Suri
The last Wednesday of the year is celebrated by the Iranian people as Chahar Shanbe Soori Persian : چهارشنبه سوری), the Iranian festival of fire. This festival is the celebration of the light (the good) winning over the darkness (the bad), the symbolism behind the rituals are all rooted back to Zoroastrianism.
The tradition includes people going into the streets and alleys to make fires, and jump over them while singing the traditional song Zardie man az tou Sorkhie tou az man (literally: "My yellowness from you, your redness from me; ", but figuratively: My paleness (pain, sickness) to you, your strength (health) to me. Serving different kinds of pastry and nuts known as Ajile Moshkel Gosha (lit. The problem-solving nuts) is the Chahar Shanbe Soori way of giving thanks for the previous year's health and happiness, while exchanging any remaining paleness and evil for the warmth and vibrancy of the fire. According to tradition, the living are visited by the spirit of their ancestors on the last days of the year, and many children wrap themselves in shrouds, symbolically re-enacting the visits. They also run through the streets banging on pots and pans with spoons and knocking on doors to ask for treats. The ritual is called qashogh-zany (spoon beating) and symbolizes the beating out of the last unlucky Wednesday of the year. There are also several other traditions on this night, including the rituals of Koozeh Shekastan, the breaking of earthen jars which symbolically hold ones bad fortune; the ritual of Fal-Goosh, or inferring one's future from the conversations of those passing by; and the ritual of Gereh-gosha-ee, making a knot in the corner of a handkerchief or garment and asking the first passerby to unravel it in order to remove ones


The Traditional Haft Seen


A major tradition of Norouz is the setting of the Haft Seen (هفت سین) - the seven 'S's, seven items starting with letter S or "seen" (س) in Persian alphabet), which are seven specific items on a table symbolically corresponding to the seven creations and the seven holy immortals protecting them. Today they are changed and modified but some have kept their symbolism. Every family attempts to set as beautiful a Haft Seen table as they can, as it is not only of special spiritual meaning to them, but also is noticed by visitors to their house during Norouzi visitations and is a reflection of their good taste. The following list is an example of some common Haft Seen items, though there isn't consensus as to which seven: sabzeh - wheat, barley or lentil sprouts growing in a dish (symbolising rebirth) samanu - a sweet pudding made from wheat germ (symbolising affluence) senjed - the dried fruit of the oleaster tree (love) seer - garlic (medicine) seeb - apples, (beauty and health) somaq - sumac berries (the colour of the sunrise) serkeh - vinegar (age and patience) sonbol - the fragrant hyacinth flower (the coming of spring) sekkeh - coins (prosperity and wealth) Other items on the table may include: pastries lit candles (enlightenment and happiness) a mirror painted eggs, perhaps one for each member of the family (fertility) a bowl with two goldfish (life, and the sign of Pisces which the sun is leaving) a bowl of water with an orange in it (the earth floating in space) rose water for its magical cleansing powers the national colours, for a patriotic touch a holy book (e.g., the Qur'an, Kitáb-i-Aqdas, Bible, Torah or the Avesta) or a poetry book (almost always either the Shahnama or of Hafez)


Haji Firooz


The traditional herald of the Norouz season is called Haji Pirooz, or Hadji Firuz. He symbolizes the rebirth of the Sumerian god of sacrifice, Domuzi, who was killed at the end of each year and reborn at the beginning of the New Year. He uses blackface and a red costume, and sings and dances through the streets with tambourines and trumpets spreading good cheer and the news of the coming New Year.


New Year Dishes


Sabzi Polo Mahi: The New Year's day traditional meal is called Sabzi Polo Mahi, which is rice with green herbs served with fish. The traditional seasonings for Sabzi Polo are parsley, coriander, chives, dill and fenugreek. Reshteh Polo: rice cooked with noodles which is said to symbolically help one succeed in life. Dolme Barg : A traditional dish of Azeri people, cooked just before the new year. It includes some vegetables, meat and cotyledon which have been cooked and embeded in vine leaf and cooked again. It is considered useful in reaching to wishes.


Sizdah Bedar


The thirteenth day of the New Year festival is Sizdah Bedar (meaning "thirteen outdoors"), is a day of festivity in the open, often accompanied by music and dancing. The day is usually spent at family picnics. The thirteenth day celebrations, Seezdah Bedar, stem from the belief of the ancient Persians that the twelve constellations in the Zodiac controlled the months of the year, and each ruled the earth for a thousand years. At the end of which, the sky and the earth collapsed in chaos. Hence, Nowruz lasts twelve days and the thirteenth day represents the time of chaos when families put order aside and avoid the bad luck associated with the number thirteen by going outdoors and having picnics and parties. At the end of the celebrations on this day, the sabzeh grown for the Haft Seen (which has symbolically collected all the sickness and bad luck) is thrown into running water to exorcise the demons (divs ) from the household. It is also customary for young single women to tie the leaves of the sabzeh before discarding it, so expressing a wish to be married before the next year's Seezdah Bedar.

Fasli


Adherents of the Fasli variant of the Zoroastrian calendar also celebrate Norouz as the first day of the New Year. Other variants of the Zoroastrian calendar celebrate the Norouz twice: once as Jamshedi Norouz on March 21st as the start of spring, and a second Norouz, in July/August (see Variations of the Zoroastrian calendar), as either new year's eve or new year's day. That the second Nowruz is celebrated by some as the last day of the year (contrary to what might be expected from a term that means "new day"), may be due to the fact that in ancient Persia the day began at sunset, while in later Persian belief the day began at sunrise.


Norouz in Caucasus region and Central Asia


Norouz is celebrated by Iranians publically worldwide. It is publicly celebrated in the Caucasus region and central Asia. It is a colorful holiday in: Afghanistan [11], Azerbaijan [12], Turkmenistan [13], Tajikistan [14], Uzbekistan [15], Pakistan [16], Kazakhstan [17], and Kyrgyzstan [18]. Norouz is also celebrated by Kurds in Iraq [19] and Turkey [20]. Other notable celebrations take place by Iranians in America, Los Angeles [21] and in United Kingdom, mainly in London [22].




External links



Noruz at Encyclopedia Britannica Noruz: The Iranian new year festival NOROOZ, THE NEW YEAR OF THE IRANIAN PEOPLES
by The Circle of Ancient Iranian Studies at University of London'.
The Iranian New Year: NOROOZ, The Most Important Event In Iranian CultureNorouz at Webster's On-line dictionary Information about Nowruz Ancient Iranian Calendars, Customs, Festivals & Rituals (CAIS)
The Festival of Nowruz The New Year's Ceremonies and Tradition
Nowruz - celebration of the spring Equinox
STRUGGLE OF DAY AND NIGHT
by Prof A.H. Zarrinkoub.
UNESCO To Register National Iranian New Year of Norouz as Global Heritage Norouz in the Course of History Norouz Celebrations in Tajikistan
How many seconds spent from nowrouz start time?
The Anthropological Research Foundation of Iran's website on Norouz
Kurd's - Persian New Year and its Assyrian - Babylonian origin Akitu (the New Year Festival) and Newruz (Nuroz)

Posted by Picasa


This page is powered by Blogger. Isn't yours?